نگاه كلی به«گناه»از ديدگاه آيات و روايات /م. سجادي

نگاه كلی به«گناه»از ديدگاه آيات و روايات
م. سجادي
معني گناه:
«گناه» و «گنه» در كتب لغت و واژه نامهها به معاني گوناگوني آمده است. جرم و خطا و بزهكاري، سهو و غلط، جفا و ظلم و ستم، از معاني آن به حساب آمده است.[1]
در دين اسلام هرگونه كاري كه بر خلاف فرمان خداوند باشد گناه است.
گناه هر چند كوچك باشد ولي چون نافرماني خداوند است بزرگ است.
در زبان قرآن و پيامبران و امامان با واژههاي مختلف از گناه ياد شده كه هر كدام از بخشي از آثار شوم گناه پرده بر ميدارد: ذنب، معصيت، اثم، سيئه، جرم، حرام، فسق و فساد، خطيئه، فجور، منكر، فاحشه، خبط، شرّ، لَمَمْ، وزر و ثقل، حنث.
و در روايات: جريره، جنايت، زلّت، عثرت، عيب.
اقسام گناه:
جرم و گناه تقسيم بنديهاي گوناگوني دارد كه بر اساس مجرم، نوع جرم، قلمرو جرم، نوع كيفر، بزرگي و كوچكي آن از هم تفكيك ميشوند علماي اسلام گناهان را به دو گونهي اساسي تقسيم بندي كردهاند:
1- گناهان كبيره (بزرگ) 2- گناهان صغيره (كوچك)
اين تقسيم بندي از قرآن و روايات سر چشمه گرفته است و قرآن در اين باره ميفرمايد:
(إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريماً)[2]
اگر از گناهان بزرگي كه از آنها نهي شدهايد دوري گزينيد بديهاي شما را از شما ميزدائيم و شما را در جايگاهي ارجمند در ميآوريم. امام صادق7 در تفسير اين آيه فرمود:
«الكبائرُ التيِّ اَوْجَبَ اللهُ عَزَّ وَجلْ عليها النّار»[3]
گناهان كبيره آنهايي هستند كه خداوند متعال آتش را بر (ارتكاب) آن واجب كرده.
بنابراين از معيارهاي شناخت گناه كبيره اين است كه قرآن مرتكب شوندهي آن را لعنت كرده است.
اهميت دوري از فكر گناه:
بسياري از مردم از اين نكتهي حياتي غافلند كه وسوسههاي شيطان از طريق نفس و فكر به انسان منتقل ميشود بنابراين تنها عمل گناه يا ثواب را ميبينند و به پشتوانهي فكري آن توجهي ندارند در حالي كه انديشهي فاسد عمل فاسد و انديشهي سالم، عمل سالم را و صالح و شايسته ميآفريند پس قبل از اصلاح عمل بايد فكر و انديشه را اصلاح كرد تا رفتار به طور طبيعي صالح شود.
انسان براي دست يابي به سعادت بايد دو گام بردارد:
گام اول: تقوا و ترك گناه
گام دوم: انجام واجبات ومستحبات است و انجام واجبات و مستحبات بدون ترك گناهان سعادت و نيك بختي فرد و جامعه را تأمين نميكند.
دوري از گناه شرط رسيدن به كمال است اگر كسي بخواهد مسلمان واقعي باشد و به جايگاه والا و بلند مرتبهي بندگي برسد چارهاي جز دوري از گناه ندارد، اما اگر مرتكب گناه گردد عبادات او بدون ترك گناه كمترين فايدهاي نخواهد داشت.
انگيزهها و زمينههاي پيدايش گناه:
در انسان غرايزي وجود دارد كه بايد آنها را شناخت و چگونگي تعديل آنها را دانست و راههاي افراط و تفريط غرايز را بايد شناخت، امام علي7 در گفتاري فرمودند: خداوند فرشتگان را به عقل اختصاص داد و حيوانات را به شهوت و غضب و انسان را با اعطاء همه (عقل، غضب وشهوت) شرافت بخشيد. انسان پس هر گاه پيروي از عقل كند مقامش بلندتر از فرشتگان است چون با عوامل باز دارنده مثل خشم و شهوت از عقل اطاعت كرده و اگر انسان از غرايز خودش اطاعت كند از حيوانات پستتر است چون با داشتن عقل پيروي از خشم و شهوت نموده است.[4]
منشأ و انگيزههاي گناه:
سه قوه است:
1- قوه شهويه: انسان را در لذت خواهي نفساني به سوي افراط و زياده روي ميكشاند و سر انجامش غرق شدن در زشتيها است.
2- قوه غضبيه: موجب طغيان خشم شده و انسان را به ظلم و آزار رساني متمايل ميكند.
3- قوه وهميه: برتري طلبي و انحصار جويي و تكبر و روح تجاوز به حقوق ديگران را در انسان زنده ميكند و او را به گناهان بزرگي وا ميدارد.[5]
تقريبا اكثر گناهان به اين سه قوه بر ميگردد بنابراين بايد كنترل شوند چون وجود هر سه در انسان لازم است ولي اگر تعديل نشود و به افراط و تفريط بيفتد سر چشمهي گناهان بسيار خواهد شد.
براي كنترل و تعديل غرايز شهواني نياز به رعايت برنامههايي است كه به چند تا از آن اشاره ميكنم:
الف: سالم نگه داشتن قلب: در بسياري از آيات و روايات كلمهي قلب آورده كه مركز
فرماندهي و ادراكات مهم قلب پاك و سليم و مركز توليد كارهاي نيك است و قلب تاريك مركز ايجاد فساد است و ما در راستاي اطاعت از خدا و دوري از گناه بايد توجه عميق به پاكي قلب داشته باشيم.
ب: نيت پاك و ناپاك: اگر نيت پاك باشد موجب اعمال پاك با كيفيت صحيح ميباشد وگر نه مركز فساد و گناه است، مؤمن چون نيت پاك دارد كانوني براي كار نيك ميگردد و گر چه عملي انجام ندهد ولي زمينهي نيكي براي اعمال دارد بخلاف كافر كه فكرش آسوده است و هر لحظه احتمال دارد گناه بزرگي مرتكب شود.
ج: سالم سازي حبّ و بغض: كانون ديگري در وجود انسان است كه بايد بر اساس اسلام تنظيم شود زيرا حب و علاقه به چيزي موجب انجام آن ميشود و نفرت از چيزي موجب ترك آن ميشود حب و بغض و در جات آن نقش بالايي در ارادهي انسان دارند و هر چه حبّ انسان به چيزي بيشتر شد آن را بيشتر دنبال ميكند و هر چه نفرت بيشتر شد از آن چند بيشتر دور ميشود.
د: سالم سازي كانون تفكر: تفكر و انديشه سر چشمهي كارها است فكر سالم محصول و بازده سالم دارد و فكر آلوده محصول آلوده دارد. فكر گناه تصميم گيري انسان را آلوده ميكند و او را به گناه و تاريكي سوق ميدهد.
زمينههاي پيدايش گناه:
براي شناخت گناه علاوه بر اين كه انگيزههاي اصلي گناه بايد شناخته شود بايد زمينههاي آن مشخص شود، همانطوري كه گفتند قابليت قابل اصل مهم براي تهذيب نفوس است. كسي كه ميخواهد گناه نكند بايد زمينه شناس باشد و بعد به پيشگيري و در مان بپردازد مثلا كمبود ويتامينهاي مختلف در بدن، بدن را براي پذيرش بيماري آماده ميكند و بيماري در وجود او گسترش مييابد پس براي پيشگيري و در مان بيماري بايد كمبود ويتامين جبران شود تا زمينهي پرورش از بين برود و در اين راستا بايد زمينه شناس و زمينه زدا باشيم.
الف: زمينهي خانوادگي:
مهمترين زمينه در سوق به گناه زمينههاي خانوادگي است،
خشت اول چون نهد معمار كج تا ثريا ميرود ديوار كج
دين اسلام دين جامع و سازنده است براي اين كه زمينه خانواده در ست پي ريزي شود و ثمرات سالم داشته باشد بايد دستورهاي اسلام به طور دقيق رعايت شود تا نتايج در خشان داشته باشد.
اين دستورها عبارتند از:
1- توجه به قانون وراثت: وراثت از نظر علمي و ديني از مسلّمات است همانطوري كه فرزند در شئون جسمي از والدين ارث ميبرد در امور معنوي و حالات روحي نيز ارث ميبرد.
مثلا پدر و مادري كه متدين و شجاع هستند يا ترسو و ناپاك هستند نقش بسياري در انتقال صفات به فرزندان دارند. رسول اكرم6 فرمودند: انسان تيره بخت در رحم مادرش تيره بخت است و انسان سعادتمند در رحم مادرش سعادتمند است.[6]
2- ازدواج صحيح: از ضرورت اجتماعي است و در اسلام به آن تأكيد شده كه در انتخاب همسر دقت كنند همسر خوب زمينهي است براي فرزندان صالح و بايد دانست كه از زمينههاي انحراف و گناه زنان نا صالح است كه زمينهي گناه را براي فرزندان خود پي ريزي ميكند. امام صادق7: طوبی ممن كانت أمهُ عفيفةً.[7]
3- تربيت صحيح فرزند: تربيت صحيح زمينه ساز ارزش انساني در فرزند است و عدم تربيت يا تربيت نا صحيح از زمينههاي پيدايش گناه و انحراف در فرزند است. همانطوري كه وقتي باغبان نهال در ختي را ميكارد و در تربيت آن ميكوشد و عوامل پرورش آن را فراهم ميكند و از هرگونه عوامل آسيب رسان جلوگيري ميكند تا نهال پر ثمر گردد، پدر و مادر نيز بايد در تربيت فرزند كوشا باشد و كوتاهي در اين مورد مساوي با سقوط فرزند در تباهي و فساد است اگر چه اين وظيفه را هم پدر دارد و هم مادر ولي سنگيني كار در اين جا بر دوش مادر است به خاطر رابطهي نزديك مادر با او.
4- غذاي حلال و حرام: از نظر علم و دين همانگونه كه غذا در جسم اثر ميگذارد و باعث تقويت ميشود در روح نيز تأثير ميگذارد همانگونه كه غذاي سمي جسم را مسموم ميكند غذاي حرام روح را مسموم ميكند، در آيه 3 سوره مائده داريم (حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ)
حرام است بر شما گوشت مردار و خون و گوشت خوك و هر چه به غير نام خدا ذبح شود.
گوشت خوك در دنيا رواج دارد و بسياري از غير مسلمانان استفاده ميكنند و گاهي بعضي از غرب زدگان ميگويند چرا گوشت خوك حرام است در حالي كه ضرر ندارد و اگر انگل زا است و توليد كرم ميكند پيشرفت علم اين را از بين ميبرد، كساني كه اين سؤال را ميكنند يك طرف قضيه را ميبينند فرضاً كه گوشت خوك ضرر جسمي نداشته باشد ولي ضرر روحي دارد، خوك حيوان كثيف و نفرت آور و بي بند و باري است حيواني كه چنين خويي را دارد در گوشت او هم همين زمينه وجود دارد و اين صفات را انتقال ميدهد به مصرف كنندگان گوشت و در اين شكي نيست.
قرآن يهوديان تيره دل و كار شكن را به أكالون للسحت، بسيار حرام خور ياد كرده است و اين هشدار عميقي است براي كساني كه غذاي حرام ميخورند. امام باقر7 ميفرمايند: بهترين عبادتها نگه داشتن شكم از مال حرام و پاك دامني است.[8]
ب: زمينههاي رواني گناه: انسان بر اثر فشارها و رنج هايي كه بر او وارد ميشود و يا بر اثر اعتقادات ناصحيح داراي عقدهها و حالت و روحيهي بدي ميشود و همين نا آراميهاي رواني باعث ميشود زمينه ساز گناه شود.
سخت گيري و فشارهاي بيجا، تحقير به جاي تشويق از اموري هستند كه باعث عقده ميشوند.
انسان بايد به شخصيت و عزت خودش توجه داشته باشد و احساس حقارت بر اثر نا آگاهي شخصيتي انسان است. امام سجاد7 فرمودند: كسي كه نفسش را گرامي بدارد امور مادي در نظرش بي ارزش ميگردد.[9]
زندگي بايد با آسايش و راحتي طبيعي همراه باشد و خواستههاي مشروع او سر كوب نشود مثلاً يك قاضي بايد راحت زندگي كند و زندگياش تأمين باشد تا احساس نياز نكند و به دنبال رشوه و حرام نرود
از ديگر زمينههاي رواني گناه آرزوهاي بيهوده و بي اساس است كه انسان بدون حركت و عمل در انتظار ترقي باشد و افراد خيالاتي دچار آن ميشوند، اين گونه اميد نه تنها باعث تكامل نيت بلكه انسان را از در ون تهي كرده و سستي و بيعاري را كه بذرهاي گناه هستند در انسان به وجود ميآورد.
ج: زمينههاي سياسي گناه:
يكي از زمينههاي گناه كه باعث گناهان مختلف ميشود زمينهي سياسي است كه بيشتر به كارگزاران و مسئولين مرتبط ميشود در آيه 205 بقره ميخوانيم كه از نشانههاي منافقان اين است كه هنگامي كه حاكم و رئيس ميشوند در راه فساد در زمين ميكوشند ذراعتها و نسلها را نابود ميسازند و خداوند فساد را دوست ندارد، اين آيه بيان ميكند كه آدم غير مؤمن كه اسير هوسها است اگر در رأس امور قرار گيرد و مسائل سياسي به دستش بيفتد جامعه را به فساد و تباهي ميكشاند و موجب نابودي و هلاكت ميشود.
د: زمينهي اقتصادي:
زمينهي اقتصادي كه زمينه ساز گناه ميشود دو گونه است،
1- ثروت و سرمايه زمينه ساز گناه ميشود.
2- يا فقر و تهي دستي زمينه ساز گناه ميشود.
البته سرمايه و ثروت گاهي زمينه ساز گناه ميشود نه اين كه دليل گناه باشد و هم چنين گفتهاند انسان اگر خودش را بي نياز ببيند ياغي ميشود در پاسخ به اين سؤال كه آيا سرمايه عامل فساد است؟!
پاسخ: در دو صورت سرمايه عامل فساد است:
1- اگر ديد انسان اين باشد كه سرمايه از من است
2- معتقد باشد كه در مصرف سرمايه هر طوري كه بخواهد آزاد است ولي در آيات و روايات آمده كه سرمايه از ما نيست بلكه از آن خداست و خدا آن را به ما روزي داده است، در قرآن 7 مرتبه آمده (رَزَقَناكُمْ) شما را روزي داديم، 13 بار آمده (رَزَقْناهُمْ) آنها را روزي داديم و 5 مرتبه آمده (يرزقُكُمْ) خدا شما را روز ميدهد، در مصرف سرمايه حد و مرزي قرار داده شده.
هـ : زمينهي اجتماعي:
وقتي كه محيط اجتماعي فاسد و نا مساعد باشد زمينه مساعد ميشود براي ايجاد گناه وقتي محيط فاسد باشد تقريباً بيشتر مردم تحت تأثير محيط قرار ميگيرند و تابع آن ميشوند، وقتي كه حضرت موسی از دستگاه طاغوتي فرعون نجات يافتند و از در يا گذشتند در مسير خود به قومي برخوردند كه با خضوع و تواضع اطراف بتهاي خود را گرفته بودند همراهان موسی تحت تأثير محيط قرار گرفتند و گفتند: (يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ) اعراف آيه 138، براي ما معبودي قرار بده همانطوري كه آنها معبود دارند. همراهان حضرت موسی با اين كه از راهنماييهاي موسی برخوردار بودند گمراه شدند و موسی آنها را سرزنش كرد و فرمود: (إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ، إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ)[10] شما قطعاً جمعيتي جاهل و نادانيد اينها سر انجام كارشان نابودي است و باطل انجام ميدهند. اگر در محيط اجتماعي زمامدار نالايق باشد زمام امور را به دست ميگيرد و مردم به جبر يا به دلخواه از او تبعيت ميكنند و فساد رواج پيدا ميكند.
امام علي7 ميفرمايد: الناسُ بأمرائهم أشبه منهم بآبائهم» مردم به زمام دارشان شبيه ترند تا به پدرشان.
كساني كه در جامعه از فساد تبعيت ميكنند هم نشيني با آنها صحيح نيست، چون باعث تشويق به گناه ميشوند.
تا تواني ميگريزي از يار بد يار بـد بدتـر بـود از مـار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند يار بد بر جان و بر ايمان زند
روش در مان:
در اين جا براي روشن شدن روش در مان بيماري گناه به ذكر يك نمونه ميپردازيم:
مثلاً اگر زبان انسان به بيماري غيبت مبتلا است. در مان آن بر دو پايه است. نخست اين كه از آيات و رواياتي كه از غيبت سخن به ميان آورده توجه كنيم و سرزنشها و كيفرهاي آن را كه در قرآن و گفتار پيشوايان بزرگ اسلام آمده مد نظر قرار دهيم كه اثر به سزايي در كنترل زبان دارد.
سپس با دقت تجزيه و تحليل كنيم، و علل و عواملي را كه باعث غيبت شده (مثل تكبر و حسادت و بخل) به دست آوريم و آن عوامل را از ريشه بخشكانيم در اين صورت ميتوانم به در مان آن بپردازيم.[11]
چهره ده گروه گنه كار در قيامت:
معاذبن جبل ميگويد: در منزل ابو ايوب انصاري در محضر رسول خدا6 بودم از آن حضرت پرسيدم: منظور از اين آيه چيست؟
(يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً)[12]
آن حضرت در پاسخ فرمود: ده گروه از امت من در قيامت در چهرههاي مخصوصي از سايرين متمايز هستند وارد صحنه ميشوند گروهي 1- بصورت ميمون 2- به صورت خوك 3- واژگونه 4- كور 5- گنگ و كر 6- گروهي زبانشان را ميجوند و از دهانشان چرك كه همه را ناراحت ميكند بيرون ميآيد 7- بد بوتر از مردار گنديده 8- پوشيده به لباسهاي آتشين و مس گداخته و چسبان 9- با دست و پاي بريده 10- آويخته شده بر دارهاي آتشين.
گروه اول سخن چينها هستند، گروه دوم حرام خورهايند، گروه سوم ربا خورهايند، گروه چهارم ستم گران در قضاوت هستند، گروه پنجم از خود راضي و خود بينان هستند، گروه ششم علما و قاضيان بي عمل ميباشند، گروه هفتم آزار دهندگان به همسايهاند، گروه هشتم جاسوسهاي نزد ظالم هستند، گروه نهم شهوترانان و مانع اداي حق خدا از اموال خود هستند، گروه دهم متكبران هستند.[13]
امام صادق7 ميفرمايند: اي شيعيان به حساب خود برسيد قبل از اين كه به حساب شما برسند زيرا در قيامت پنجاه موقف وجود دارد و توقف در هر ايستگاه هزار سال ميكشد و از خصوصيات آن روز اين است كه مردم با بدن عريان و پاي برهنه محشور ميشوند و گرسنه و تشنه.[14]
اهرمهاي باز دارنده:
همانطوري كه ترمز در اتومبيل لازم است تا آن را از سقوط در پرتگاهها و خطرات كنترل كند غرايز و تحريكات وجود انسان نيز بايد كنترل شود. كه براي باز داشتن انسان از گناه چند امر اهميت دارد.
1- تفكر در امور گوناگون «امام علي7 ميفرمايند: ما زَلَّ مَنْ اَحْسَن الفِكر، كسي كه نيكو بينديشد دست خوش تغيير نميشود.[15]
2- ايمان به خدا و ياد او و اعتقاد به حضور او در همه جا، از مهمترين عوامل است و ياد خدا در ريشه كن كردن گناه از همهي قدرتها قويتر است.
شـرم بادت كه خداوند جـهان كـه بود خـالق اسـرار نهـان
بر تو باشد نظرش بي گه و گاه تو كني در نظرش قصد گناه
3- خودشناسي و توجه به شخصيت خود، اگر انسان به شخصيت خودش توجه داشته باشد و به برتري خودش نسبت به ساير مخلوقات بنگرد به سمت گناه نميرود چون گناه در نظرش خوار و كوچك ميشود و خودش را شايستهي اعمال سياه نميبيند بنابراين انسان بايد از قوهي تفكر و عاقلهاش كه خداوند منحصر در وجود او كرده به نحو أحسن و به منفعت خودش استفاده كند.
(وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً مِنْهُ) سوره جاثيه آيه 13،
4- ايمان به معاد و حساب قيامت: يعني ايمان به در يافت كيفر و پاداش اعمالي كه ما در دنيا انجام دادهايم و انسان در گروه اعمال خودش است.
(يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ) سوره آل عمران آيه 30.
روزي سلمان در كوفه در بازار آهنگران عبور ميكرد چشمش به جواني افتاد كه نعره كشيد و بيهوش بر زمين افتاد مردم اطرافش جمع شدند، وقتي سلمان را ديدند گفتند مثل اين كه اين جوان دچار حملهي مغزي شده شما بيا و در گوش او دعا بخوان تا سلامتي را باز يابد.
سلمان جلو آمد جوان به هوش آمد و به او گفت اين گونه كه مردم خيال ميكنند نيست بلكه هنگام عبور از بازار آهنگران ديدم كه ميلههاي سرخ شده را با پتك ميكوبند به ياد اين آيه افتادم(وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَديدٍ) سوره حج آيه21.
براي مأمورين دوزخ گرزهايي از آهن است، از ترس عذاب الهي عقل از سرم پريد، سلمان پيمان دوستي با او بست تا اين كه چند روز او را نديد وقتي جوياي احوالش شد فهميد بيمار و در بستر است وقتي كه به عيادت او رفت او را در حال جان كندن ديد، از او دل جويي كرد و خطاب به عزرائيل گفت: يا ملكُ الموت إرفقْ بأخي، اي فرشتهي مرگ با برادرم مدارا كن.
عزرائيل گفت: إني بكُلِّ مؤمنٍ رفيقٌ، من به همهي مؤمنان مهربانم.
5- مسألهي عرض أعمال: از معتقدات اسلامي است يعني خداوند از طريق خاصي اعمال انسانها را هر روز يا هر هفته يكبار به عرض پيامبر6 و امام 7 ميرساند اگر نيك بود باعث خوش حالي آنها و اگر بد بود باعث ناراحتي آنها ميشود، انسان وقتي بداند كه اين جريان در كار است بيشتر در ترك گناهان و انجام صالحه تلاش ميكند، و طبق رواياتي كه موجود است اعمال نيك و بد انسان هر روز صبح به پيامبر6 عرضه ميشود.
6- ياد مرگ: از عوامل باز دارنده گناه است چون ياد مرگ موجب شكستن غرور است.
پيامبر6 ميفرمايند: اكثروا ذكر الموت فإنه يمحض الذنوب، بسيار به ياد مرگ باشيد چون گناهان را ميزدايد.[16]
7- خدا ترسي و ترس از عواقب گناه: اگر انسان از خدا بترسد و از آثار و نتايج زيان بار گناه كه دنيا و آخرت او را تباه ميكند بترسد به سوي گناه نميرود.
امام علي7: اتعجب ممن يخاف العقاب و لم يكفّ، تعجب من از كسي است كه از عذاب الهي ميترسد ولي خود داري از گناه نميكند.[17]
8- عبادت در باز دارندگي از گناه: هدف از عبادت بعد از خداشناسي گناه زدايي و پيشگيري از گناه است، عبادت اگر صحيح و با شرايط انجام شود علاوه بر آثار معنوي نقس به سزايي در پيشگيري از گناه دارد در آيهي 45 عنكبوت آمده كه: نماز وسيلهاي است براي دوري از زشتيها و گناهان.
توبه و پاك سازي:
توبه به معناي ترك گناه و بازگشت به سوي خدا و بهترين و رساترين مرحلهي عذر خواهي در پيشگاه خداوند است.
توبه در اسلام داراي چهار شرط است: 1- ترك گناه 2- پشيماني از گناه، 3- تصميم بر عدم اعادهي گناه، 4- تلافي و جبران گناه و شرط استغفار با زبان نيز اضافه شده است.
توبه هم چون در آوردن لباس چركين از بدن و پوشيدن لباس پاك و تميز به جاي آن است.
خداوند محبت خاصي به توبه كنندگان دارد كه در آيهي222 بقره آمده (إنَّ الله يُحبُّ التّوابين) امام باقر7 ميفرمايند: هر گاه مردي در تاريكي شب شتر و توشهاش را گم كند در سفر، و سپس پيدا كند چقدر خوش حال ميشود خداوند بيشتر از او نسبت به توبه كننده فرحناك ميشود،[18]
و توبه حقيقي چند نتيجه دارد: 1- بخشودگي گناهان. 2- ورود در بهشت پر نعمت الهي 3- عدم رسوائي در قيامت 4- نور ايمان و عمل 5- توجه خدا به او بيشتر ميشود.
پی نوشت:
[1] . فرهنگ معين، ج، ص3395.
[2] . سوره نساء، آيه 31.
[3] . كافي، ج2 ص276.
[4] . جامع السعادة، ج1، ص34.
[5] . اقتباس از تفسير فخر رازي، ج20، ص104.
[6] . نهج الفصاحه، ص37.
[7] . بحارالانوار، ج23 ص79.
[8] . مجالس السنيه، ج2 ص448.
[9] . تحف العقول، ص318.
[10] . اعراف، آيه 138 و 139.
[11] . صحيفة البيضاء، ج5 ص264.
[12] . سوره نبأ، آيه 18.
[13] . مجمع البيان، ج1 ص423.
[14] . لئالي الاخبار، ج5 ص64 و65.
[15] . ميزان الحكمة، ج7 ص538.
[16] . نهج الفصاحه، حديث 444.
[17] . بحارالانوار، ج77 ص237.
[18] . اصول كافي، ج2 ص425.