زندگینامه شهید آیت الله بحرالعلوم/سلمان احمدی

زندگینامه شهید آیت الله سید نادر بحرالعلوم
سلمان احمدي
اشاره:
آيت الله بحرالعلوم; از استوانههاي حوزههاي علمي-ديني كشور بهويژه شمال افغانستان، نخستين زنداني سياسيِ روحاني رژيم كمونيستي به شمار میرود. فصلنامه شفا در آستانه بيستونهمين سالگرد شهادت وي نوشتاري را فراهم آورده است.[1]
شهید آیتالله سید نادر بحرالعلوم فرزند حجتالاسلام سید براتعلی واعظ در سال 1316هـ.ش در شهر سرپل، کنار آرامگاه امامزاده شهید یحیی بن زید7 در کوچه «چرمگری» در خانودهاي مذهبی و روحانی چشم به جهان گشود.
الف. تحصیل
بحرالعلوم خواندن و نوشتن را از پدر آموخت. در شش سالگيِ وي، پدرش به دعوت مردم شهر مزار شریف، برای انجام فعاليتهای دینی و احیای مراسم مذهبی، همراه خانواده، به شهر مزار رفت و در آنجا سكني گزيد.
وي كتاب جامعالمقدمات و سیوطی را نزد پدر، و شرح جامی و مغنی را نزد يكي از علماء اهل سنت، آموخت. اين استاد پس از پي بردن به هوش وي، از پدرش خواست او را به يكي از مدارس علميه بفرستد.
در نبود مدرسه علميه در شهر مزار شريف، بحرالعلوم به مدرسهاي در چهار محله از توابع چهار كنت، در حدود سي كيلومتري مزار شريف، رهسپار گشت. و پنجسال از محضر شهید آیت الله سید میر حسین مدرس و شهید آیتالله شیخ قنبر، بهره جست، با سعي و تلاش بي وقفه سطوحعاليه را به پايان برد.
وي در سال 1335هـ.ش به قصد زیارت عتبات عالیات و تحصيل رهسپار نجف اشرف گرديد. با اهداف بلند و شوق روز افزون و توکل بر خدا و توسل به ائمه اطهار از محضر اساتید بزرگ و معروف آن زمان توشهها گرفت.
با عشق و علاقه فراون، عرفان، فلسفه، شرح تجرید، منظومه و شوارق را نزد آیتالله شیخ صدرای بادکوبهای به تلمذ نشست و مجدداً منظومه و اسفار را از محضر آیتالله شیخ مجتبی لنکرانی بهره گرفت.
دشواريهاي اشارات بوعلـي را نزد آيتالله شيخ عباس قوچاني گِره گشود. بحرالعلوم به جلسات عمومي بسنده نكرد و در جلسات خصوصي خويش، بر ژرفاي علمي خويش ميافزود. وي پس از شركت در درس استادان، آراء همه صاحبنظران فلسفه را با ريزبيني، بررسي ميكرد تا بر پيچو خمهاي معقولات چيره شود. شهید بحرالعلوم، چهار سال از درس خارج فقه و اصول حضرت آیتالله العظمی حکیم و نزديك پنجسال از درس خارج فقه و اصول آيتالله العظمی میرزا باقر زنجانی بهره گرفت. وي در عرفان عملي و سلوك، از پيروان آيت الله ميرزا باقر زنجاني بود.
نزديك بیست سال پيدرپي در دروس خارج فقه و اصول حضرت آیتاللهالعظمی خویی; شركت كرد و مورد عنایت استاد بود. همچنین در بحثهاي خارجفقه و بحث بیع مکاسب حضرت امام خمینی; شرکت جست.
وي با تلاش پيدرپي و تتبع و تحقيق عمیق، آراء استادان را تقریر ميكرد و همراه طلاب فاضل به مباحثه و تبادل افکار میپرداخت و با كوشش بسيار بر اصول استنباط و اجتهاد دست یافت.
در بهار1354هـ.ش با اخذ وکالتنامههای تامالاختیار از اساتید بزرگوار، حضرت آیتالله العظمی خویی; و امام خمینی; با برنامه دقیق رهسپار افغانستان شد و در شهرهای هرات، کابل و مزارشریف، مورد استقبال مردم قرارگرفت.
ب. تدریس
آیت لله بحرالعلوم گذشته از بحث و تحقیق فراوان در علوم مختلف اسلامی، بارها سطوح عالیه را به گونه عمومی و خصوصی تدریس كرد. وي از زمان بهرهها گرفت و حتی پس از نماز مغرب و عشاء در مسجد حاج صالح جوهرچی، دو جلسه، تدریس داشت.
بحرالعلوم به تدریس اشتياق وافري داشت. هر کتابی را که صلاح میدانست به طلاب پیشنهاد میکرد، گذشته از کفایه، رسایل و مکاسب، شرح جامی و مطول را نيز تدريس ميكرد؛ زيرا هدف ايشان تربیت شاگردان فرهيخته، روشن، باتقوی و آگاه به زمان بود. روش تدريس ايشان متنمحور نبود، بلكه فراتر از آن، در تبيين مطالب، انظار اهل فن را در نظر داشت و شاگردان را به تحقيق ترغيب وادار مينمود و مصادر تحقيق را در اختيار آنان ميگذاشت.
ايشان مطالب پیچیده علمی را با استدلال، زيبا، روان و روشن براي مخاطبين بيان ميكرد. ایشان در اکثر علوم اسلامی، چيره دست بود.
آیتالله بحرالعلوم، تدریس را از حسینیه (تکیه) پدر، آغاز كرد. روزهاي نخست شاگردان وي اندك بودند. با گذشت چند روز، آوازه تدریس ایشان در ولایات و ولسوالیها پيچيد. وي با بيان آرام خلاقانه خويش دريايي از علم را به موج ميآورد و تشنگان معارف را به ساحل دانايي و حقيقت رهنمون ميگشت.
شهرت تدريس ايشان سریعتر از انتظار، در تمام مدارس علمیه کشور فزوني گرفت. طلاب و علاقهمندان علوم اسلامی از گوشه و کنار کشور به سوی ایشان ميشتافتند. و شمار شاگردان وي روز افزون ميگشت.
در سال 1355 ه.ش تدریس شهید بحرالعلوم چنان زبانزد خاص و عام شد كه تعطيلي بسیاری از مدارس دینی ديگر را در پيداشت.
آثارقلمی:
از شهید بحرالعلوم آثار ارزشمند در موضوعات مختلف به جا مانده است که متاسفانه تاکنون به چاپ نرسیده است؛ برخی آثار ایشان عبارتند از:
- تقریرات خارج فقه آیتالله خویی تحت عنوان «مبانی الفقهیه» درپنج جلد.
- تقریرات خارج اصول آیت الله خویی تحت عنوان «منهاجالاصول» در چهار جلد.
مجموعاً از این عالم ربانی بیست و چهار جلد کتاب در موضوعات مختلف به جا مانده است.
ج. خدمات اجتماعي
در آغاز ورود، طلاب دور ايشان گردآمدند و با كمبود جاي روبهرو گرديدند. فردي به نام حاج رسول داد، ساختماني را به ايشان سپرد. مرحوم بحر آن را نيز در اختيار طلابِ آمده از راههايِ دور قرار داد. اين طلاب در مكان تدريس وي (تكيهخانه عمومي شهر و تكيه سيد برات) از ايشان بهره ميبردند.
در پايان سال 1356 با خريد چهار هزار متر مربع زمين در منطقه يكه توت، مقابل باغ زراعت -كه از فضاي مناسب و سرسبزي برخوردار بود- طرح مدرسهاي مناسب و كتابخانه عمومي را پيريخت. در زمان حيات آقاي بحر; گوشه و كنار آن زمين، ديوار بنا شد و پس از وي مؤمنين، تكيهخانهاي به نام ايشان برپا داشتند كه اكنون حجتالاسلام سيد لطيف حسيني سرپرست آن ميباشد.
هدایت و ارشاد:
شهید بحرالعلوم نزديك دوازده سال پيدرپي در ایام محرم و صفر به فراخواني مردم کرمانشاه، در آنجا سخنرانی كرد و بارها با سران حزب توده به بحث و تبادل افکار ميپرداخت، در اثر آن تعدادی از جوانان عضو حزب توده از رأي خويش بازگشتند.
شهید بحرالعلوم فرموده است: «بحث با سران حزب توده سبب شد که با دقت بیشتر روی فلسفه غرب و علل گرایش جوانان مسلمان به ایدئولوژی پوچ و بیمحتوای مارکسیستی تحقیق و بررسی نمایم.» بدين رو از سال 1352 به اين سو ساواک ايشان را از ورود به ايران در ايام تبليغي بازداشت.
ايشان پس از مدارج عالیه علوم اسلامی و تسلط بر استنباط احکامالهي به وطن خویش بازگشت. ایشان حضور خود را در جامعه محروم افغانستان لازم و ضروری میدانست.
زمينه سكونت در كشورهاي اسلامي ديگر و دستيابي به رفاه و آسايش اين جهاني، براي او ممكن بود، با وجود اين، دشواريهاي زندگي در ميهناش را به جان خريد و رهسپار آن ديار گرديد.
ایشان از فقر و عقبماندگي کشورهای اسلامی و اختلافات مذهبی و نژادی فزاينده شدیدا ميرنجيد. تنها راه نجات امت اسلامی را در آشنایي با علوم و تمدن اسلامی میدانست. این ديد وي سرمشق خوبی براي علماء و اندیشمندان مسلمان است؛ بهويژه عالمان و طالبان علوم اسلامي در افغانستان كه ميبايد راه توسعه فرهنگي و تعمق آموزههاي ديني را در جامعه خويش هموار سازند.
وي در جلسات عمومي و ملاقات با اقشار مختلف مردم، عوامل عقبماندگی جامعه افغانستان را همواره يادآور ميشد؛ جهل و بیسوادی توده مردم، اختلاف و جدایی علماء و روشنفکران جامعه، ناهماهنگی علماء اهل سنت و تشیع در مسایل اساسی و مشترک و… را از عوامل عقبماندگي جامعه خويش ميدانست.
شهید بحر معتقد بود با تربیت افراد باسواد و آشنا به مسایل اسلامی و فنون علمیِ روز میتوان گامهای استوار و بلندي را براي شکوفایی و استقلال فرهنگی و سیاسی کشور در پيش گرفت.
هدایت قشر تحصيل كرده
اين عالم بزرگ، با تیزبینی و بلندنظري عمق توطئه استعمارگران را درك كرد و از پيآمدهاي آن آگاه بود. بدينروي به برگزاري نشستهاي علمي درباره پرسشهاي اعتقادي و گفتوگوي علمي پرداخت. در اين جلسات چند نفر از معلمین و محصلین حضور داشتند، پس از چند ماه، به پیشنهاد گروهي از اساتید تخنیکم (دانشکده فني) مزارشریف و مکتب اسدیه و لیسه باختر و دارالمعلمین، اين نشست و جلسات پاسخ به سؤالات به دروس اعتقادي و كلامي تبدیل گرديد. گفتني است دانشكده مزار شريف، مركز خوانش و پرورش آراء ماركسيستي به شمار ميرفت. وي درگفتوگو با کسانی که از انديشه مارکسيستی و الحادی متاثر بودهاند از قاعده الزام بهره میگرفته است.
ایشان اصول، فلسفه و معقولات را عميق و رسا و ساده، بيان ميكرد و با برهان قاطع، حقانیت اسلام و بطلان مکاتب مادی را در پيش گرفت.
روشنفکران جامعه از روشعلمی، اخلاقی و عاطفی ایشان اثر پذيرفتند و به ايشان متمايل شدند. با گذشت زمان، تعداد شاگردان ايشان فزوني گرفت. «تعدادي از خلقیها و پرچمیها مرتب در جلسات ایشان شرکت میجستند. در حاليکه ایشان تفکر مادی و کمونیستی را رد ميكرد.» بدين رو، اخلاص، ایثار، صميميت، عطوفت و کوشش توأم با شوق و امید به آینده در یکایک آنان پديد ميآمد.
تفرقه زدایی:
وي دريافته بود تنها راه رسیدن به حکومت اسلامی و استقلال، وحدت و یکپارچگی پیروان مذاهب اسلامی است. ایشان جلسات وحدتبخش را با علماء و برادران اهل سنت بنیاد نهاد و در قالب دید و بازدید و طرح مسائل مشترک و ضروریات مکتب اسلام و تبادل افکار، نيات بلند خويش را پي ميگرفت. معتقد بود یکی از راههای اساسی و مهم حل اختلاف امت اسلامی، گفتوگوي دوستانه و علمی پیروان مذاهب اسلامی است.
مولوی محمد اسلم، تحصیلکرده «الازهر» استاد اسدیه و دارالمعلمین مزار شریف، درباره آیتالله بحر ميگويد: «همراه تعدادي از مولوی صاحبان و جمعي از شاگردانم دوسال به طور عمومی و خصوصی از محضر ایشان بهره برديم. فعلا از آن مولویصاحبان، فقط قاری یوسف باقی مانده و بقیه را متاسفانه رژیم کمونیستی وقت، بازداشت کرد.» جناب مولوي هنگام صحبت، مرواریدگونه اشک ميريخت. مولوی محمد اسلم در پايان ميافزايد: «خدا لعنت کند کسانی را که اين سرمایه بزرک علمی و معنوی و ملیمان را از دست این ملت گرفتند.»
تبليغ:
تكيه خانه هايی که بحرالعلوم منبر ميرفت عبارتند از: 1. تكيه خانه عمومي شهر؛ 2. تكيه خانه سيد برات (مرحوم پدرش)؛ 3. تكيه خانه اكبر كلانتر؛ 4. تكيه خانه بابه رجب؛ 5. تكيه خانه موريا؛ 6. تكيه خانه كوچه علي چوپان؛ 7. تكيه خانه سيد ميرآقا.
آيت الله بحر گذشته از خدمات گوناگون، رسالت خويش را در راستاي گسترش عقايد اسلامي و تبيين عدالت و مبارزه با ستم و استعمار و افشاي ماهيت حكومت وقت، به نيكي انجام داد. پس از كودتاي هفت ثور 1357 به روشني، مهمترين رسالت دانشمندان ديني افشاي ماهيت رژيم كمونيستي بود، ولي بسياري، از رودررويي با نظام كمونيستي (خلقيها و پرچميها) ميهراسيدند.
در محرم 1399 ه.ق. (1357) با گسترش لااباليگري و دينگريزي و وحشت همگان از اين فضاي اجتماعي، كسي را ياراي اعتراض با فرمانهاي6-7 رژيم كمونيستي نبود. وي آگاهانه و آشكارا مباني ماركسيسم را با توجه به مباني ديني به تيغ نقد كشاند و سستي بنيادهاي فلسفي و علمي آن را شناساند.
روشنفكران و تحصيل كردگان بيشترين مستمعين وي بودند. خلقيهاي تازه به دوران رسيده روشنگريهاي ايشان را برنميتافتند. آزاد ماندن وي باعث بازگشت فريب خوردگان و دين گريزان به تعاليم اسلامي میگردید؛ چيزي كه براي سردمداران نظام استبدادي هراسآور بود. بدين روي رئيس اطلاعات رژيم (خاد)، در كاخ رياست جمهوري سخنراني ايشان در روز عاشوراي1357 را ميشنود. بدين علت در شب سيزدهم همان سال شهيد بحر را مخفيانه ربود. مكان شهادت وي تاكنون در پرده ابهام است.
غلامسخي هراتي خلقی، رئيس اسبق اداره زندان که به جرم كشتن پرچمیها، زندانی شده بود و در زندان همراه نگارنده بود (زندان سیاسی مزار) ميگويد: «كارمندان وزارت اطلاعات (خاد) شهيد بحر و دو تن از مهندسين فابريكه كود و برق مزار شريف را از زندان مزار به مكان نامشخصي انتقال دادند.»
از خداوند بزرگ رحمت و غفران بي پايانش را براي اين عالم فرزانه كه جانش را در راه معارف اسلامي تقديم نمود خواستاريم
پينوشت: منبع این نوشتار مصاحبه با شخصیتهایی مانند آیتالله سجادی مزاری و آیتالله شیخ قاسم زعیم، حجتالاسلام سید لطیف حسینی، حجتالاسلام عابدی (امام جمعه در رشت) حجتالاسلام سید ناصر بحر، حجتالاسلام عالمی بلخی، و کتابهای «علماء مجاهد» نوشته علی دوانی، «مشاهیر تشیع در افغانستان» عبدالمجید ناصری، «خاطرات یک سنگر نشین» محقق بلخی و خاطرات چاپ ناشده مصباح مزاری و هفتهنامه وحدت، «المؤلفونالافغانیون المعاصرون» محقق خراسانی و… است.
[1]. منبع این نوشتار مصاحبه با شخصیتهایی مانند آیتالله سجادی مزاری و آیتالله شیخ قاسم زعیم، حجتالاسلام سید لطیف حسینی، حجتالاسلام عابدی (امام جمعه در رشت) حجتالاسلام سید ناصر بحر، حجتالاسلام عالمی بلخی، و «مشاهیر تشیع در افغانستان» عبدالمجید ناصری، «خاطرات یک سنگر نشین» محقق بلخی و خاطرات چاپ ناشده مصباح مزاری و هفتهنامه وحدت، «المؤلفونالافغانیون المعاصرون» محقق خراسانی و… است.